به گزارش پایگاه خبری تریبون ملی،ایرج پارسینژاد درباره چگونگی آشناییاش با نیما یوشیج توضیح داد: آشنایی و علاقه من به نیما یوشیج و شعرش به سالهای ۱۳۳۵ به بعد باز میگردد. سالهایی که من شاگرد مدرسه در آبادان بودم، خاطرات این دوران را در کتاب «یادها و دیدارها» نوشته ام.
در سال ۱۳۳۹ یعنی یک سال پس از مرگ نیما مراسمی را در بزرگداشت نیما یوشیج برگزار کردم
استاد بازنشسته ادبیات فارسی دانشگاههای ژاپن و آمریکا در توضیح کتاب «یادها و دیدارها» افزود: در این کتاب نوشته ام در مدرسه رازیِ آبادان معلمی داشتیم که شاعری به نام محمود مشرف آزاد تهرانی با تخلص «م.آزاد» بود. او در آن زمان با احمد شاملو در نشریههای پیشرو ادبی همکاری داشت. طبیعی است که من در آن سالها با چنین افرادی علاقهمند به شعر نو، حشر و نشر(معاشرت) داشتم. همچنان که با سیروس طاهباز که از شیفتگان نیما شد و تمام آثار نیما را منتشر کرد، همکلاس بودم.
تاریخنگار نقد ادبی افزود: در دانشکده ادبیات در سال ۱۳۳۸ این فرصت به دست من افتاد که با استادم پرویز ناتِلخانلَری آشنا شدم و ایشان که پسرخاله مادری نیما بود به تقاضای من پاسخ گفت و موجب شد که من در سال ۱۳۳۹ یعنی یک سال پس از مرگ نیما مراسمی را در بزرگداشت نیما یوشیج در تالار فردوسی دانشکده ادبیات برگزار کنم.

به فکر بررسی تاریخ نقد ادبی در ایران افتادم
پارسینژاد با اشاره به مجموعه آثاری که در حوزه نقد ادبی در سالهای اخیر تالیف کرده است، گفت: سالهای بعد به فکر بررسی تاریخ نقد ادبی در ایران افتادم. موضوعی که تا آن زمان کسی یادآور آن نشده بود، من کار خودم را با تکنگاریهایی درباره کسانی که در زمینه نقد ادبی مدرن و نقد ادبی جدید ایران آثاری داشتند، شروع کردم. از کتاب «روشنگران ایرانی و نقد ادبی» شروع کردم، در این کتاب به افرادی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکمخان، میرزا طالبوف تبریزی، زینالعابدین مراغهای و دیگران پرداختم.
در این کتابها توجهام به افکار، مسلک سیاسی و اجتماعی این افراد نیست. نقد ادبی من به آثار آنها تمرکز دارد
منتقدادبی ادامه داد: بعداز این کتاب من به کسانی که در زمینه نقد ادبی جدید در ایران آثاری داشتند پرداختم. از علی دشتی، ملک الشعرای بهار، فاطمه سیاح تا احسان طبری و عبدالحسین زرینکوب و این روزها روی کتاب محمدرضا شفیعیکدکنی و نقد ادبی متمرکز هستم و در آینده نزدیک منتشر خواهدشد. باید توجه داشت که در این کتابها توجهام به افکار، مسلک سیاسی و اجتماعی این افراد نیست. نقد ادبی من به آثار آنها تمرکز دارد و آنها را بررسی و نقادی کردم.
او با بیان اینکه یکی از این کتابهای مونوگراف یا تکنگاریاش به «نیما یوشیج و نقد ادبی» در ایران اختصاص دارد، افزود: این کتاب در ۳۵۰ صفحه در سال ۱۳۸۸ منتشرشد. در این کتاب به نقد ادبی به آثاری از نیما از قبیل «ارزش احساسات»، «حرفهای همسایه»، «دو نامه» و دیگر یادداشتها و نامههایی که حاوی نظریات نیما در زمینه نقد شعر است توجه کرده ام. این کتابی است مرجع که برای علاقهمندان به نیما و افکار او در تجدد ادبی و به خصوص شعر ایران نوشته شده است.
برادر کوچکتر نیما محو میشود
پارسینژاد در توضیح کتاب «نیما یوشیج در یادداشتهایش» بیان کرد: در این کتاب من به سیر تحول فکری، فلسفی و سیاسی نیما در طول زندگیاش و کمتر به مساله شعر و نقد شعر او پرداخته ام زیرا آن توجه را قبلتر در کتاب «نیما یوشیج و نقد ادبی» به طور کامل در ۳۵۰ صفحه بیان کرده بودم. در این سالها متوجه شدم که تحولات فکری و فلسفی سیاسی نیما در طول زندگیاش هم نکته قابل توجه است که کمتر مورد توجه علاقهمندان نیما بوده است یعنی دوستداران نیما کمتر به آن توجه کردند.
تحولات فکری و فلسفی سیاسی نیما در طول زندگیاش هم نکته قابل توجه است که کمتر مورد توجه علاقهمندان نیما بوده است
نویسنده کتاب «احسان طبری و نقد ادبی» درباره نیما و رابطهاش با لادبُن برادر کوچکترش، بیان کرد: میدانیم که نیما از نوجوانی زمانی که لادبن جذب حزب کمونیستی عدالت ایران میشود (نیما در آن زمان ۲۳ ساله بود) به آن حزب و افکارش و به طور کلی به تمایلات چپ علاقهمند میشود. آن زمان سالهایی بود که ایران در غلبه شورشهای میرزاکوچکخان، محمد تقی پسیان و دیگران بود. زمانی که رضا شاه هنوز حاکمیت خودش را برحکومت ایران تثبیت نکرده بود، بنابراین شورشهای متمایل به جناح چپ در گوشه و کنار ایران سر بلند کرد.
او افزود: طبیعی است که نیما که مازندرانی بود، به شورش جنگلی یعنی میرزاکوچکخان توجه پیدا میکند و در یکی از یادداشتهایش که پیدا کردم میگوید که میخواست به این شورش بپیوندد. برادرش لادبن هم که عضو گروه کمونیست عدالت ایران بود به خارج از مرزهای ایران یعنی به باکو و شوری میرود و بعد البته معلوم نیست که چه میشود، زیرا بعد چند مکاتبه و نامه از لادبن به نیما، در پاکسازی بزرگ استالین، محو میشود و دیگر نیما خبری از او به دست نمیآورد؛ پس این شعر را میسراید:
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تَلاجَن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم

عکاس: مهرداد اسکویی
نیما به افکار سیاسی چپ وابستگی داشت
پارسینژاد با تاکید بر اینکه در کتاب «نیما یوشیج در یادداشتهایش» نکتههای جدیدی درباره جریانهای اجتماعی و فکری و فلسفی ایران وجود دارد، گفت: این کتاب برای افرادی که میخواهند جریانهای اجتماعی و فکری و فلسفی ایران را در آن سالها از زبان یکی از روشنفکرانی که وابسته به این جناحها بوده است، بخوانند و بشنوند، مناسب است. باید توجه داشت این فکر در نیما از سال ۱۳۰۰ یعنی ۲۴ سالگی شروع میشود و همچنان تا ۱۳۳۲ یعنی کودتای ۲۸ مرداد ادامه داشت. هرچند که نیما خودش میگوید که از ۱۳۰۰ بیشتر به شعر توجه کرده است، اما در این کتاب نشان دادم که نیما ضمن توجه به شعر، به افکار سیاسی جنبش چپ و حزب توده هم دل بستگی و وابستگی داشت.
در این کتاب نشان دادم که نیما ضمن توجه به شعر، به افکار سیاسی جنبش چپ و حزب توده هم دل بستگی و وابستگی داشت
نویسنده کتاب «زرینکوب و نقد ادبی» با اشاره به اینکه نیما با احسان طبری سردبیر ماهنامه مردم نزدیک بود، افزود: این ماهنامه نشریه تئوریک حزب توده بود. همچنین نیما با همسر او یعنی آذر طبری هم که دختر عبدالرزاق بینیاز بود، مراوداتی داشت. آذر و فخری دو خواهر و وابسته به فرقه دموکرات آذربایجان بودند، وقتی وارد ایران میشوند و پدرشان در سنین نوجوانی میمیرد، سرپرستی این دختر را نیما بر عهده میگیرد.
او ادامه داد: به این ترتیب احسان طبری به نیما و شعرش توجه و علاقه پیدا میکند و به تبلیغ و معرفی شعرش در ماهنامه مردم و دیگر نشریات حزب توده میپردازد. بعد دیگر جوانهای آن زمان مانند منوچهر شیبانی، اسماعیل شاهرودی، مرتضی کیوان و افرادی که هوادار حزب توده بودند اطراف نیما جمع میشوند و به خصوص تحت تاثیر شعرهایی که زمینه اجتماعی دارد قرار میگیرند.
نیما به کلی از نظر فکری دگرگون میشود
پارسینژاد درباره تغییر رویکرد نیما بعد از کودتای ۲۸ مرداد توضیح داد: واقعیت این است که بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ احوال غریبی در نیما پیدا میشود و اینطور که من از خلال تمام نامهها، یادداشتها، متنها و نوشتههای خودش و دیگران کشف کردم، نیما به کلی از نظر فکری دگرگون میشود یا به تعبیر درستتر ترسان و هراسان میشود زیرا یکبار هم از طرف سازمان امنیت او را برای مدت کوتاهی دستگیر و بازداشت میکنند. آن زمان با جلال آلاحمد در تماس بود. شعر «در فروبند که با من دیگر. رغبتی نیست به دیدار کسی…» محصول حال آن دوران است.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیما از نظر فکری دگرگون یا به تعبیر درستتر ترسان و هراسان میشود
این منتقد ادبی افزود: برای من جالب است در این دوران نیما به مذهب توجه پیدا میکند، در حالی که آن زمان تحت تاثیر تقی ارانی بود و برادرش لادبن عضو حزب کمونیست عدالت ایران بود و با جوانان چپ ایران سرو کار داشت. بعد از ۲۸ مرداد ناگهان متحول میشود در اشاعه اسلامی یادداشتهایی مینویسد در کتاب به آنها اشاره کردم.
او با تاکید بر اینکه «نیما شاعر و هنرمند اصیل است»، ادامه داد: فکر و ذهن این آدم، مانند آدم مذهبی به دینش به شعر وابسته بود. هیچ چیزی از او دل نبرد جز شعر به همین دلیل شعرهایش به خصوص شعرهای کوتاهش بسیار اصیل و هنرمندانه است و همین شعرها بود که در فضای آن زمان ایران جوانهای پیشرو ترقیخواه و تجددخواه را جلب میکند و بعدها احمد شاملو را به نشر دوباره «افسانه» سروده نیما یوشیج برمیانگیزد.

اشعار کوتاه و اصیل نیما زبان و ذهن تازهای را مطرح کرد
پارسینژاد با بیان اینکه اگر نیما و شعرهایش در زمان خودش نبود شعر فارسی عبارت از تکرار قصایدی از امثال ادیب الممالک فراهانی و ادیب پیشاوری بود، ادامه داد: این نیما و شعرهای کوتاه و اصیلش بوده که زبان و ذهن تازهای را مطرح میکند. یکی از رویدادهایی که موجب معرفی بیشتر نیما یوشیج به جامعه ادبی ایران شد، برگزاری جلسه نخستین کنگره نویسندگان از طرف انجمن فرهنگی ایران و شوروی در تیرماه ۱۳۲۵ بود. در این کنگره که افرادی مانند ملکالشعرای بهار، علی اصغر حکمت حضور داشتند.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه در کنگره نویسندگان احسان طبری از شعر نیما تمجید میکند، گفت: البته در آنجا مهدی حمیدی شیرازی از جناح محافظه کار هم بود که با نیما و شعر نو مخالف بود. او قصیدهای میگوید و در آن از نیما به بدی یاد میکند و در اینجا ملکالشعرای بهار که رئیس جلسه بود حرف حمیدی شیرازی را قطع میکند و میگوید که حق ندارد به نیما اهانت کند.
به گفته این منتقد ادبی، جز مطالب یادشده در این مصاحبه، در کتاب «نیما یوشیج در یادداشتهایش» مطالب ناگفتهای درباره رابطه نیما با عالیه همسرش و پیروان شعرش مانند احمد شاملو، مهدی اخوانثالث، جلال آلاحمد و دیگران نوشته شده است که همه این مطالب نه تنها برای دوستداران شعر و ادبیات بلکه برای افرادی که در تاریخ معاصر ایران کنجکاوی میکنند، جالب و جذاب و خواندنی است.